جدول جو
جدول جو

معنی ابن القوالی - جستجوی لغت در جدول جو

ابن القوالی
(اِ نُلْ قَ)
مار. حیّه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُلْ لَ لی)
ماه. (مهذب الاسماء). قمر
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ)
ابوالعباس احمد بن محمد بن احمد بن علی مکناسی زناتی. مولد به سال 960 ه. ق. اوفقیه و ادیب و مورخ و شاعر ریاضی است. نزد پدر خویش و ابوالعباس منجور و قصار و ابوزکریا یحیی السراج وابن مجیر مساری و ابوعبدالله محمد بن جلال و ابومحمد عبدالوهاب سجلماسی و احمدبابا فقه و فنون ادب فراگرفته و به ابوالمحاسن صوفی فاسی ارادت میورزیده و بمجلس درس او نیز حاضر می آمده است و دو بار سفر مشرق کرده، بار اول توفیق زیارت خانه یافته و در مجالس درس ابراهیم علقمی و سالم سنهوری و یوسف بن فجله و یحیی خطاب و بدرالدین قرافی به استفادت پرداخته است و در سفر دوم دزدان دریائی مسیحی او را اسیر کرده اند (994 ه. ق.) و پس از یازده ماه اسارت و تحمل مشاق ّ بسیار سلطان ابومنصور سعدی بفدیه او را بازخرید و از آن پس چندی قضاء شهر سلا داشت و سپس کناره گرفت و از آنجا بفاس شد و اقامت گزید و بتدریس در جامعالابارین تا آخرعمر اشتغال ورزید. ابوالعباس احمد بن یوسف فاسی و ابوالعباس احمد مقری صاحب نفح الطیب از شاگردان اویند واحمد مقری بر جنازه او نماز گذارده است. سیزده تألیف از او نام برده اند، آنچه در دست است کتب ذیل میباشد: کتاب جذوهالاقتباس فی من حل من الاعلام مدینه فاس. کتاب درهالحجال فی اسماءالرجال و آن ذیل وفیات ابن خلکان است. لقطالفرائد و آن مکمل طبقات ابن قنفذ است. المنتقی المقصور علی مآثرالخلیفه ابی العباس المنصور. وفات او به سال 1025 ه. ق. در فاس روی داده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اَقْ)
کثیرالکلام. پرگوی، آن گیاه که زود دررسد و زود وابرسد. (مهذب الاسماء) ، گیاهی است مانند مو و آنرا میخورند. (منتهی الارب). نوعی از تره ها، غدیر. (تاج العروس). وظاهراً مصحف غریب یا غراب باشد، ذئب. گرگ. (المزهر) ، غراب. کلاغ. (المزهر)
لغت نامه دهخدا